از روی دست شهدا / کلنا عباسک یا زینب

زندگیمان را از روی دست شهدا کپی کنیم

از روی دست شهدا / کلنا عباسک یا زینب

زندگیمان را از روی دست شهدا کپی کنیم

از روی دست شهدا / کلنا عباسک یا زینب

خاطراتشان را که می خوانی
چشمانت از شوق زیبایی زندگیشان پر از اشک می شود
زیر لب گویی کاش من هم شبیه آنها بودم
بله می شود شبیه آنها بود
می شود زندگیت همچون شهدا
رنگ و بویی خدایی داشته باشد
بله می شود ...
فقط کافیست زندگیمان را از روی دست شهدا کپی کنیم
یاعلی

۳ مطلب با موضوع «گوش زد ها» ثبت شده است

۲۹ارديبهشت

 یکی از شهدای حزب‌الله لبنان که برای دفاع از حرم عقیله بنی هاشم زینب کبری(س) راهی سوریه شده بود در راه مبارزه با تروریست های تکفیری به شهادت رسید. این شهید عزیز قبل از اینکه روحش برای همیشه به آسمان پرواز کند انگشت در خون خود زد و نوشت:

«سقطنا شهداء ولن نرکع. انظرو دمائنا و تابعوا الطریق»

در خون خود غلتیدیم و هیچگاه تسلیم نخواهیم شد.به خون ما بنگرید و راهمان را ادامه دهید.


علیرضا داوری دولت آبادی
۲۷اسفند
امروز بعد از چند ماه چندتا از هم کلاسیای پارسالم که الآن دانشجو شدن رو دیدم نگو و نپرس که دلم خونه بعضی از اونا دیگه واسم قابل شناسایی نبودن و بعضیا رو هنوز می شد با یکم راهنمایی شناخت.
آهای بچه مذهبی ای که تا میری دانشگاه اول محاسنتون سه تیغ میکنی بعد یه مدت طریقه ی صحبت کردنت عوض میشه ژست روشنفکری میگیری بعد به فکر رژیم گرفتن و جراحی زیبایی و ابرو برداشتن و موی فشن می افتی یادت رفته تا چند وقت پیش پاتوقت مسجد محل بود حالاشده کافی شاپ یادته واسه مراسمای هیئت هفتگی قید مهمونی های خونه مادر بزرگ و میزدی حالا قید همه چیز و زدی چسبیدی به لاین و واتساپ و فیسبوک و... یادت به فرموده ی امامان معصوم واسه برکت خونه کبوتر خردیده بودی حالا اه اه و پیف پیف میکنی و...
متاسفم واست که در عرض فقط چند ماه راهت و اصل و نسبت و دین و همه چیز رو گم کردی.
کمی فکر کن شهید چمران سالها تو امریکا رفت دانشگاه نه تنها راهش تغییر نکرد بلکه خیلی هارو هم با خودش همراه کرد شما چی... متاسفم
آقا علی بن ابی طالب(ع) می فرمایند:
اگر به خاطر نگه داشتن دینت تمام دنیای خود را از دست دادی فکر نکن ضرر کرده ای بلکه بزرگترین سود را نموده ای و اگر به خاطر دنیایت و مطاع زود گذر آن دینت را تباه کردی خیال نکن سود کرده ای بلکه بزرگترین ضرر را نموده ای
[پ.ن1:این حرفا رو هم با خواهرا بودم هم برادرا فرقی نداره هرکدوم یه جور]
علیرضا داوری دولت آبادی
۱۸اسفند

امروز اگر ما به هر جایی برسیم و فردا هم ، حاصل بذری است که امام خمینی( ع ) در سال 57 کاشت و سربازان و فرزندانش آن را با خون خود آبیاری کردند.
هر انسانی با هر تفکر و سلیقه و اعتقادی اگر شرف داشته باشد بی شک خود را وام دار کسانی می داند که از همه چیز گذشتند و رفتند تا سرزمینشان بماند.
آدم هایی که در عین سادگی بزرگترین اتفاق قرن را با ایمانشان رقم زدند و بچه و تحصیل و خانمان نتوانست جلوی هدف بزرگشان را بگیرد.
اینان کار بزرگی کردند که خیلی از مدعیان آن روز ها و این روز ها نمی توانند یک قدم مانند آنها بردارند و پای عمل که میرسد قولشان را فراموش می کنند و پشت کلمات پنهان می شوند و با هزار بهانه شانه خالی کردنشان و سکوتشان را توجیه می کنند.
این وادی پیر و جوان نمی شناسد، حتی با سواد و بی سواد هم، حتی عالم و عامی هم، چه بسا نوجوانانی روستایی که تا قبل از آن پا از ده شان فراتر نگذاشته بودند رفتند و جاودانه شدند و پیرهای دنیا دیده ای پایشان لنگ زد و هنوز هم که هنوز است می لنگند.
امروز اگر ما سری در سرها در آورده ایم به خاطر فلان روشنفکر و بهمان فرهیخته ارجمند(!) نیست تنها و تنها به خاطر مردانگی امام خمینی(ره)، مقام معظم رهبری و فرزندان و سربازانشان است که حالا تمام قدرت دنیا پشت یک میز مینشیند برای مذاکره با کشوری که سالها تحت سیطره شان بوده است.

امید که بدانیم به چه قیمتی بزرگ شده ایم.
امید...

علیرضا داوری دولت آبادی